پارسای نباتی من پارسای نباتی من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

پارسا پسر شاتوتی من..

شکر خدا..

شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها مرهم تمام زخمهاست.. هر وقت دلت خواست مهمانش کن دربهترین جایی که او میپسندد.. در قلبت.. و به دستان خالی ات نگاه نکن .. تو خانه ی دلت را برایش نگه دار.. اسباب پذیرایی با اوست...   ...
18 تير 1392

پسرم تاج سرم..

  پارسای اسفنجی.     عاشق این جوری خوابیدنتم مامانی..     آدامس قلقلی مادر وقتی میشینی دوست دارم گازت بگیرم..     زردآلو برات له کردم با بلندر تا بخوری..تو هم عاشقش شدی پارسام..     راستی مادر تازگیا با کریرت کنار میای و توش میشینی ...خوشحالم..چون اولا اصلا خوشت نمیومد کلافه میشدی..   دوستت دارم ..           پسرم داره میره پارک..حاضر شده..     راستی مامانی تازگیل حریره بادوم هم میخوری وخیلی بیشتر از سرلاک دوستش داری..     سلطا...
18 تير 1392

حریر بادام..

سلام به روی ماهت به اون صورت ماهت به اون برق نگاهت.. دوستت دارم هستی من.. چند روزیه که حریر بادام رو شروع کردم و خیلی هم دوست داریش.آب هم خیلی دوست داری وقتی لیوان آبو میدم دستت خوشحال میشی و بازی بازی میکنی و میخوری به خصوص وقتی که سرلاک یا حریر بادام رو بهت میدم..بیشتر تشنه میشی.ایشالا چند روز دیگه وارد 7 ماه میشی و 6 رو تموم میکنی و میتونم بهت سوپ یا آش له شده میدم..ولی میخوام بریزم توی مخلوط کن تا خوب له بشه و بریزم تو سرلاک خوری تا راحت بخوری..ایشالا به امید خدا. راستی جدیدا دلت میخواد که تو کریرت بشینی ولی اونجا نمیخوابی بیشتر از قبل توش میمونی..پارک هم که میریم یا بیرون برای خرید میریم میخوابی.چند روز پیش رف...
18 تير 1392

شکلاتم کلی تغییر کرده..

سلام عروسکم اومدم تا کلی از تغییراتت بگم وقتی میخوام بنویسم کلی حرفا دارم ولی تا شروع به نوشتن میکنم خیلی از حرفا یادم میره..اما اونا رو که یادمه رو برات یادداشت میکنم تا بخونی مامانی.. خیلی عوض شدی از قبلت ناز تر و ماه تر شدی..خنده هاتو دوست دارم مخصوصا موقعی که از خواب بیدار میشی دیدنی تر از همیشه میشی طوری که واقعا آدم دوست داره بخورتت.غلت میزنی و یه لحظه هم نمیتونم تنهات بزارم سریع بر میگردی..بعضی وقتها هم که از خواب میپرم // که اگه بتونم بخوابم //میبینم دمر خوابت برده..این ماه هم واکسن داری پایان 6 ماه رو باید بزنی..وای که دیگه از واکسن خسته شدیم..چشم رو هم میزاریم نوبت واکسنته..عیب نداره اینو بزنن دیگه میره تا 6 ماه دیگش به امید...
6 تير 1392

پسر گلم..

مامانی شیطون تر از قبل شدی ماشالا..صبح هم خیلی زود بیدار میشی..منم دیگه رنگ خواب رو نمیبینم..بغل هیچ کسی جز من هم نمیمونی..یعنی چند دقیقه ای طاقت میاری ولی بهانه میاری بیای پیش من..شعر جوجه جوجه طلایی رو هم خیلی دوست داری و من در تمام شرایط مشغول خوندن این شعر هستم..خیلی خنده داره نههههههههههههه!!!بابا یه روز در میون ما رو میبره بیرون تا حوصلمون سر نره و تو هم تا میریم بیرون لالا میکنی..هفته ی پیش هم مامانه من و مامانه بابایی و مامان بزرگ من اومده بودن خونمون و شب رو نگه داشتمشون..اون روز تو بغل همه بودی دست به دست خیلی جالب بود..تعجب کرده بودی این همه مامان دیده بودی!!!حق داری!!!بــــــــــــــــــــــوس دردات به جونم..   &...
6 تير 1392

تمام شدن اولین قوطی سرلاک پارسام..

سلام ب روی ماهت تمام هستی من.. اولین قوطی سرلاکت چند روز پیش تموم شد و دومی رو شروع کردی قربون چشمات برم..آخه خیلی مهمه که معدت قبول کنه یا نه..چون خیلی از نی نی ها اسهال میرن و قبول نمیکنه.. خدا رو شکر.. عاشقتم هلاکتم دیوونتم..       ...
6 تير 1392